این فیلم درباره رحمان پسری سرراهی است که از همان کودکی در روستا زندگی کرده و بزرگ شده است. هر سال در نیمه شعبان او برای ادای نذر ده سالهاش که امسال آخرین سال آن است راهی قدمگاه میشود. اما با رسیدن به این زیارتگاه رحمان خوابی میبیند که زندگی او را متحول میکند، او برای یافتن پدر و مادرش دوباره به روستا برمیگردد. روستاییان با دیدن رحمان آشفته میشوند و سعی میکنند او راضی به بازگشت به قدمگاه شود، اما رحمان نمیپذیرد.
رحمان خوابی را که دیده میگوید و مردهای روستا او را مسخره میکنند. از آن طرف ایوب که با ناپدریاش زندگی میکند به تدریج از گفتههای او و اهالی روستا پی به راز زندگی رحمان میبرد؛ این که رحمان درست روز نیمه شعبان متولد شده و مادرش زنی به نام گوهر بوده که مورد قهر و غضب زنان و مردان روستا قرار گرفته و با ضرب و شتم آنها کشته شده، زیرا اهالی روستا به زندگی و تولد بچه گوهر شک کرده بودند. از سویی نیز بعضی اعتقاد داشتند که رحمان حرامزاده نیست و با دعاها و نذر و نیازش مادرش گوهر به دنیا آمده و در واقع گوهر بیگناه کشته شده است. رحمان که از طریق ایوب پی به این راز برده زندگی اش دگرگون می شود. اهالی روستا نیز به خاطر گناه جمعی دچار عذاب وجدان شده اند. رحمان که از اهالی روستا ناامید شده و نهایتاً هم می فهمد دختر مورد علاقه اش قصد ازدواج با پسر دیگری را دارد به نمازخانه می رود. در شب نیمه شعبان در حالی که همه اهالی روستا برای نامزدی حنانه در خانه او گرد آمده اند، رحمان به جمع آنها می آید. او در حالی که شیرینی نامزدی حنانه را می خورد از این که برای اولین بار توانسته در جشن نیمه شعبان شرکت کند، رضایتش را نشان میدهد و نهایتاً خود او علم امام زمان را دور میگرداند. صبح روز بعد اهالی روستا بر این گمان هستند که رحمان آنها را بخشیده و دوباره پیش آنها زندگی خواهد کرد، اما وقتی ایوب به محل زندگی رحمان می رود، از نقاشی هایی که بر دیوار کشیده شده پی می برد که او برای همیشه روستا را ترک کرده است.»
فیلمهایی هم با دستمایه قرار دادن موضوع «انتظار» غیر مستقیم به امام زمان(عج) پرداخته است.
«انتظار» ساخته محمد نوری زاد در سال 79 یکی از این فیلمها است و از دیگر آثار نیز میتوان به «خدا نزدیک است» علی وزیریان اشاره کرد.
در برخی فیلمها هم بستر داستان در ایام نیمه شعبان روایت میشود که یا این موضوع در فیلم گفته میشود و یا با مشاهد چراغانیها متوجه این رویداد میشویم.
«سبز کوچک» غلامرضا رمضانی و «بگذار زندگی کنم» شاپور قریب ازجمله این فیلمها هستند.
اما سالها پیش مرتضی شایسته خبر از ساخت فیلمی درباره زندگی نرجس خاتون مادر امام دوازدهم داد و در سال 91 به ایسنا اعلام کرد: «فیلم زندگی مادر امام مهدی (عج) ظرف یک سال آینده کلید میخورد. این فیلم در مرحلهی تحقیق و نگارش است و تاکنون قسمتهایی از فیلمنامه آماده شده که قرار است بعد از کامل شدن آن را برای تعدادی از علما جهت تایید بفرستیم.»
به گفتهی شایسته این فیلم از رم شروع میشود و داستان وارد بغداد میشود و تا تولد امام عصر (عج) ادامه پیدا میکند.
با گذشت چهار سال خبری از ساخت این فیلم منتشر نشده است و به نظر میرسد با توجه به وضعیت اقتصادی سینمای ایران شرایط ساخت این فیلم در حال حاضر مهیا نباشد.
شایسته در همان زمان اعلام کرده بود: «ساخت این فیلم سرمایه عظیمی نیاز دارد و با طرفهای داخلی و خارجی برای جذب سرمایه مذاکره خواهیم کرد.»